"این خسته کننده است،" دادلی ناله کرد. او دور زد.

هری در مقابل مخزن حرکت کرد و به شدت به مار نگاه کرد. مردم احمقانه انگشتان خود را روی شیشه می کشند و تلاش می کنند تا آن را در تمام طول روز از بین ببرند. این بدتر از داشتن یک کمد به عنوان یک اتاق خواب، که در آن تنها بازدید کننده چه خاله پتونیا چکش بر روی درب به شما از خواب بیدار شد. حداقل او بقیه خانه را گرفت.

مار چشمانش را باز کرد. هری، به آرامی، به آرامی.

این معجزه است

هری نگاه کرد سپس او به اطراف نگاه می کند. آنها نبودند او به مار نگاه کرد و همچنین چشمک زد.

مار گاو سر خود را به سمت عمو ورنون و دادلی، و سپس چشم خود را به سقف مطرح شده است. هری نگاهی به او کرد و گفت:

"من تمام وقت آن را می گیرم

"من می دانم،" هری از طریق شیشه لرزید، هر چند که مطمئن نبود که مار او را بشنود. "باید واقعا آزار دهنده باشد".

مار زود قضاوت کرد.

هری پرسید: "از کجا آمده اید؟"

مار آن دم را در علامت کوچکی در کنار شیشه گذاشت. هری نگاهش کرد.

متولد بوآ، برزیل.

"چی خوب هست؟"


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

free film 98music03 ایمان بیاوریم به شروع فصل جدیدی از زندگی وجودی خود آبشار جاری روستا گرافیک مقصود فراستخواه اهمیت استفاده از شیرهای برقی